شهادت مظلومانه امام رضا٬ غریب آشنا، والا مرد میدان معنویت، ستاره گرانقدر آسمان عصمت و طهارت، گنجینه علوم الهی، ترجمان کتاب نفیس وحی و پهنه وسیع هدایت بر سوگواران آن امام همام تسلیت باد.
جریان شهادت امام رضا (ع) از زبان عبد الله بن بشیر «عبد الله بن بشیر» (یکی از غلامان مأمون) می گوید: مأمون به من دستور داد که ناخن های خود را بلند کنم و این کار را برای خود عادی نمایم و آن را به هیچ کس نگویم من این کار را انجام دادم سپس مأمون مرا طلبید، چیزی شبیه تمرهندی به من داد و به من گفت این را با دستهایت خمیر کن و به همه ی دستت بمال و من چنین کردم و سپس مأمون مرا ترک کرد و به عیادت امام رضا (ع) رفت، پرسید حالت چطور است؟ امام رضا (ع) فرمود:«امید سلامتی دارم». مأمون گفت: من هم به حمد الله امروز حالم خوب شده است، آیا هیچیک از پرستاران و خدمتکاران نزد شما آمده اند؟ امام رضا (ع) فرمود:«نه، نیامده اند». مأمون خشمگین شد و بر سر غلامان فریاد زد (که چرا به خدمت گذاری آن حضرت نپرداخته اید). عبد الله بن بشیر در ادامه سخن می گوید: سپس مأمون به من دستور داد و گفت برای ما انار بیاور،چند انار آوردم، گفت هم اکنون با دست خود(که به زهر تمرهندی آلوده بود) آب این انارها را با فشار دست بگیر، من چنین کردم، مأمون آن آب انار آنچنانی را با دست خود به حضرت رضا (ع) (که در بستر بیماری در حال بهبودی بود)خورانید و همان موجب مسمومیت امام رضا (ع) شده و سبب شهادت آن حضرت گردید،او پس از خوردن آن آب انار دو روز بیشتر زنده نماند و سپس از دنیا رفت.