از خلال انگشتان زبر و خشن شده قطره های سرخ رنگ گاه و بیگاه روان است. به راحتی مشخص نمیشود که آن قطره ها آب چکان دانه های یاقوتی است یا زخمه های پوست نازک شده دست کارگر و باغبان زحمت کش، هرچه هست نشان از یک چیز دارد، قلب خونین انار یا دل کشاورز پیر. سبدها با سرعتی یکنواخت پر و خالی می شوند تا باغبان حاصل یک سال تلاشش را به نظاره بنشیند
هر چند بسیارند در میان باغ درختانی که کرم گلوگاه هنگام شکوفه دادن دانه های میوه را به یغما برده اما او شاکر نعمتی است که یزدان پاک به پاس تلاشش به او بخشیده است. میوه های رسیده پس از چیده شدن جدا می شوند. تا به سر منزل مقصود برسند. دانه های له و متلاشی شده و آب انار یا رب و کنسانتره می شوند و گاهی هم ترک خورده ها به دست کودکی بازیگوش می رسد که با فشردن آن، آب انار را در چشم پاشیده و اشک را از میان مژگان خود جاری می کند، اما انارهای آبدار چیده می شود تا در نهایت در سبدهای بلورین میزهای عاج نشان دلربایی کنند و در این میان سهم دسترنج کشاورز بادرودی که میوه باغش شهرت جهانی دارد ناچیز و اندک است. بسیاری از باغداران انار بادرودی از عدم حمایت جدی مسوولان تا وجود کرم گلوگاه انار و عدم بهره برداری مناسب از فرصت برگزاری جشنواره انار برای جذب سرمایه گزاران در ایجاد کارگاه های مختص انار و استفاده بهینه از این محصول در منطقه گلایه داشتند.