مردم ولایتمدار و همیشه در صحنه اریسمان با شرکت گسترده در راهپیمایی سراسری یوم الله ۲۲ بهمن ماه، برگ زرین دیگری را از حضور پرشور خود در تاریخ قطور و پربار انقلاب اسلامی رقم زدند.
در این راهپیمایی باشکوه که از مسیر مسجد جامع تا گلزار شهدای اریسمان و نیز با حضور گسترده و بی سابقه قشرهای مختلف مردم و به خصوص جوانان و نوجوانان این روستا برگزار شد، حاضران با سر دادن شعارهایی همچون مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل، مرگ بر فتنه گر، این همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده و … ضمن تجدید عهد و پیمان با اهداف و آرمانهای والای انقلاب اسلامی، خشم و انزجار کامل خود را از اتخاذ سیاستهای خصمانه قدرتهای زورگو و مستکبر جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران و نیز اعمال وحشیانه ایادی و مزدوران وابسته به آنها در سرکوب مسلمانان بیدارگر و آزادیخواه کشورهای اسلامی منطقه ابراز داشتند.
همچنین در بخش پایانی این مراسم که در گلزار شهدای اریسمان برگزار شد، جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علیرضا قاسمی امام جمعه محترم بادرود و جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای شیخ محمد جواد دهشیری امام جماعت محترم مسجد ابوالفضل (ع) اریسمان در سخنان کوتاهی ضمن گرامیداشت ایام الله دهه مبارک فجر و خجسته سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، از حضور پرصلابت مردم اریسمان در این راهپیمایی باشکوه تشکر و قدردانی کرده و در انتهای این مراسم که با قرائت قطعنامه سراسری یوم الله ۲۲ بهمن ماه همراه بود، شرکت کنندگان بار دیگر بر پیروی کامل خویش از فرامین و منویات داهیانه رهبر معظم انقلاب اسلامی و نیز آمادگی مقابله با هرگونه تهدیدات خارجی تأکید کردند.
شامگاه جمعه است. برنامه انجمن نمایش هنوز ادامه دارد … از ساعتی پیش در این برنامه، هویّت و شخصیت انجمن که یک ارزش به یادماندنی در اذهان ماست، به سخره گرفتند.
انجمن نمایش من و ما، آن چنان نشان دادند که میدانستم و نمیخواستم دیگران ببینند.
آقای کارگردان، دست مریزاد …
ترا ستایش میکنم، بیتعارف، برای همین دقایق که با درایت و تیزهوشی و درک موقعیتات که خشم خانواده هنری این جوانان را، جواب گفتی…
آقای ؟، دست مریزاد …
راستی چه نگاه و هدفی پس از این اجرای نمایش ها و اجرای موسیقی بهتان دست داد؟
به چه حقی دهل ترحمپذیری این انجمن را بر روستا را بر روی سِن میکوبید؛ در حالی که این انجمن در برابر فشارهای همهجانبه و دست خالی مانده از حقوق طبیعی خود، فقط به همت اهالیاش صورت به سیلی سرخ میکند؟!
میتوانستی از هراس پخش این نمایش ها علی الخصوص اجرای موسیقی غربی، بهراسی و سکوت کنی؛ میتوانستی از هذیان حرفهای بعضی بازیگران عصبی شوی و پاسخ را به جوابگوییهای شخصی محدود کنی، ولی گفتی آن گونه که یک هنرمند انسان، که جسارت و دل به دریا زدن در لحظه تصمیم، مشخصه بودن است، گفتی آن چه را که باید میگفتی …
برنامه ی این انجمن را عصر جمعه، که عصر انتظار است، تقریباً از نیمه دیدم و هنوز از شوک آن بیرون نیامده، پخش موسیقی غربی و تمسخر افراد. تردید دارم که بشود تحمل کرد، نظاره نزولشان شخصیت حرفهای و هنری را تا به این حد …
“۴۰ سال مردم را خنداندم، ولی خود، پشت پرده ها، گریه کردم”. علیرضا دهشیری
دلمان، بدجور برایتان تنگ است، علیرضا و علی آقا، منتظرتان هستیم.
———-
ضحاک ابن عبد الله در بین راه به کاروان امام عشق (ع) پیوست و تا ظهرعاشورا با امام بود یکی دو باری هم به میدان رفت و جانانه جنگید اما آن هنگام که جنگ سخت شد و عرصه تنگ به امام عرضه داشت یا بن رسول الله جز من و تو کس دیگری باقی نمانده و اینان ترا نیز خواهند کشت و کشته شدن من بی فایده است اجازه میدهی من بروم .؟امام بیعت از او برداشت و اورامخیرکرد به ماندن و رفتن اسب خود را که در کوشه ای مخفی کرده بود زین کرد و بر اسبش نشست و رفت……
عرصه تنگ نیست و جنگ سخت نشده اما درک و بصیرت عده ای زایل گشته و آن دم که باید بمانند میروند. تیر مسقیم دشمن را باطیب خاطر میپذیریم اما دشنه خودی بسی دردناکتر است . بگذار بروند و به خاطر چند روزه دنیا و شهوات آن رهایمان کنند بیش از اینکه ولی زمان به ایشان محتاج باشد ایشان به امام ما و مکتب ما محتاجند تا در دنیا و عقبی سعادتمند شوند.
با علی در بدر بودن شرط نیست ای برادر نهروان در پیش است
شامگاه جمعه است. برنامه انجمن نمایش هنوز ادامه دارد … از ساعتی پیش در این برنامه، هویّت و شخصیت انجمن که یک ارزش به یادماندنی در اذهان ماست، به سخره گرفتند.
انجمن نمایش من و ما، آن چنان نشان دادند که میدانستم و نمیخواستم دیگران ببینند.
آقای کارگردان، دست مریزاد …
ترا ستایش میکنم، بیتعارف، برای همین دقایق که با درایت و تیزهوشی و درک موقعیتات که خشم خانواده هنری این جوانان را، جواب گفتی…
آقای ؟، دست مریزاد …
راستی چه نگاه و هدفی پس از این اجرای نمایش ها و اجرای موسیقی بهتان دست داد؟
به چه حقی دهل ترحمپذیری این انجمن را بر روستا را بر روی سِن میکوبید؛ در حالی که این انجمن در برابر فشارهای همهجانبه و دست خالی مانده از حقوق طبیعی خود، فقط به همت اهالیاش صورت به سیلی سرخ میکند؟!
میتوانستی از هراس پخش این نمایش ها علی الخصوص اجرای موسیقی غربی، بهراسی و سکوت کنی؛ میتوانستی از هذیان حرفهای بعضی بازیگران عصبی شوی و پاسخ را به جوابگوییهای شخصی محدود کنی، ولی گفتی آن گونه که یک هنرمند انسان، که جسارت و دل به دریا زدن در لحظه تصمیم، مشخصه بودن است، گفتی آن چه را که باید میگفتی …
برنامه ی این انجمن را عصر جمعه، که عصر انتظار است، تقریباً از نیمه دیدم و هنوز از شوک آن بیرون نیامده، پخش موسیقی غربی و تمسخر افراد. تردید دارم که بشود تحمل کرد، نظاره نزولشان شخصیت حرفهای و هنری را تا به این حد …
“۴۰ سال مردم را خنداندم، ولی خود، پشت پرده ها، گریه کردم”. علیرضا دهشیری
دلمان، بدجور برایتان تنگ است، علیرضا و علی آقا، منتظرتان هستیم.
———-
ضحاک ابن عبد الله در بین راه به کاروان امام عشق (ع) پیوست و تا ظهرعاشورا با امام بود یکی دو باری هم به میدان رفت و جانانه جنگید اما آن هنگام که جنگ سخت شد و عرصه تنگ به امام عرضه داشت یا بن رسول الله جز من و تو کس دیگری باقی نمانده و اینان ترا نیز خواهند کشت و کشته شدن من بی فایده است اجازه میدهی من بروم .؟امام بیعت از او برداشت و اورامخیرکرد به ماندن و رفتن اسب خود را که در کوشه ای مخفی کرده بود زین کرد و بر اسبش نشست و رفت……
عرصه تنگ نیست و جنگ سخت نشده اما درک و بصیرت عده ای زایل گشته و آن دم که باید بمانند میروند. تیر مسقیم دشمن را باطیب خاطر میپذیریم اما دشنه خودی بسی دردناکتر است . بگذار بروند و به خاطر چند روزه دنیا و شهوات آن رهایمان کنند بیش از اینکه ولی زمان به ایشان محتاج باشد ایشان به امام ما و مکتب ما محتاجند تا در دنیا و عقبی سعادتمند شوند.
با علی در بدر بودن شرط نیست ای برادر نهروان در پیش است
با سلام..وب سایت شما هم هم در پایگاه اطلاع رسانی ابراهیم پورعسگر لینک شد.
سپاس
آقایونی که در بالا نظر دادین,آخه این نظر شما چه ربطی به این پست داره؟؟؟؟