سه شنبه , ۱ خرداد ۱۴۰۳
Next article
Previous article
سخنرانی حجت الاسلام روان در محل نماز جمعه با موضوع وقف + تصاویر
برای دانلود و مشاهده این کلیپ، به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
* زندگی نامه شهید دکتر سید عبدالحمید دیالمه
شهید عبدالحمید دیالمه در اردیبهشت ماه ۱۳۳۳ در تهران به دنیا آمد. پس از دوره متوسطه سه سال در خدمت مدرسین حوزه علمیه قم و نظرات دکتر شریعتی بود. او با زمینه های مختلف از جمله علوم مختلف اسلامی، عرفان، فلسفه و منطق نزد استاد شهید مطهری آشنا شد و علوم جدید را در رشته پزشکی در دانشگاه مشهد ادامه داد.
و در این دانشگاه اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود. و برای اولین بار در سطح ایران دعای کمیل را پایه گذاری کرد جلسات سخنرانی خود را تحت عنوان «صراط مستقیم» شروع کرد. که در خلال این حرکت اعتقادی بارها توسط ساواک دستگیر شد. او پس از اتمام تحصیل به تهران آمد و مجمع احیاء تفکرات شیعی را تأسیس کرد. وی در سن ۲۶ سالگی به عنوان نماینده مردم مشهد به مجلس راه یافت و عضو کمیسیون امور شوراها شد.
وی به زبان های انگلیسی، عربی و فرانسوی مسلط بود. او از اولین کسانی بود که انحراف از خط اسلام را در بنی صدر مشاهده کرد و به قصد افشاگری به تهران آمد و در روزنامه انقلاب اسلامی تحصن اختیار کرد و جریان بنی صدر را بر ملاء نمود و او را به مناظره دعوت کرد و خط لیبرالیسم را که تحت نام خط مصدق مطرح بود باز شکافت.
تولد:
۴ اردیبهشت ۱۳۳۳ در تهران در خانوادهای مذهبی.
– مرحوم دکتر حمید دیالمه پدر شهید، قبل از انقلاب با حضور در جلسات انجمن اسلامی پزشکان که شهید مطهری از گردانندگان آن بود، باعث گردید
فرزندش عبدالحمید (که وحید صدایش میکردند)، با مباحث سیاسی، مواضع و افراد فعال در عرصههای سیاسی و انقلابی آشنا شود. در آن
جلسات از حضور سیاسیون و روحانیون مطرح آن زمان برای سخنرانی بهره گرفته میشد؛ افرادی همچون شهید دکتر بهشتی و مهندس بازرگان.
– پدر شهید در دوران بعد از انقلاب با تشکیل سازمان پزشکی امام خمینی علاوه تربیت نیروهای امدادگر در طول دفاع مقدس، تعدادی درمانگاه خیریه
را مدیریت مینمود که این امر تا هنگام وفات ایشان ادامه داشت.
تحصیلات:- پس از طی دوره دبستان ، آغاز دوره متوسطه در دبیرستان هدف شماره ۳ / اخذ دیپلم طبیعی و شروع تحصیل علوم حوزوی.
– سیره و حدیث را نزد اساتید حوزه علمیه قم و علوم مختلف منطق ، فلسفه و عرفان را نزد استاد شهید آیه الله مرتضی مطهری آموخت.
– سال ۱۳۵۲ به دانشگاه فردوسی مشهد وارد شد.
– اخذ مدرک دکترای داروسازی از این دانشگاه در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۵۸٫
فعالیتهای پیش از پیروزی انقلاب:
– ارتباط مستمر با علمای تهران و شرکت درجلسات شهید مطهری، شهید بهشتی و دکتر بازرگان از دوران جوانی.
– از سال ۱۳۵۲ تا اواخر سال ۱۳۵۶ شروع به مبارزه مخفی با رژیم شاه نمود.
– در سال ۱۳۵۴ به همراه چند تن از دوستان ، برای بررسی اوضاع منطقه و ساخت مستندی پیرامون وضعیت فقر در نقاط محروم ایران، به استان سیستان و بلوچستان سفر کردند و از اوضاع کپرنشینان فیلمبرداری و با ایشان درباره وضع بد زندگی مصاحبه نمودند، که در چاه بهار توسط ساواک دستگیر ولی به علت موجود نبودن مدرک، پس از مدتی آزاد میشوند.
– تولید چند فیلم مستند که اکثرا ناتمام ماند؛ مانند مستند فقر در سال ۵۴ که بعد از انقلاب بخشهایی از آن از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد.
– در سال اول تحصیل، در خوابگاه دانشگاه مشهد اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود و از این طریق افراد را شناسایی و جذب میکرد.
– برپایی جلسات دعای کمیل در سطح دانشگاه، برای اولین بار در ایران. این جلسات بعدها در سطح عمومی و گستردهتر در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام تداوم یافت.
– تشکیل گروههای چندین نفری و مدیریت آنها جهت نشر افکار ناب اسلامی شیعی ، با آموزشهای عقیدتی و سیاسی.
– چندین بار دستگیری توسط ساواک .
– نشرفرامین امام خمینی (ره) مبنی بر دوری جستن از حزب رستاخیز و هشدارهای ایشان در مورد صهیونیسم، در دانشگاه .
– رهبری و طراحی تظاهرات علیه شاه معدوم در اوج خفقان سالهای ۵۴-۵۵ در شهر مشهد و اعلام مرجعیت و رهبریت امام خمینی(ره) و مدیریت حرکتهای دانشجویی انقلابی در مبارزه علیه رژیم و تلاش برای همگرایی گروههای دانشجویی دیگر.
– انتشار اعلامیه هایی جهت افشای جریان انحرافی منافقین در سال ۱۳۵۴ در دانشگاه مشهد .
فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب:
– در سال ۱۳۵۷، به دنبال اوجگیری انقلاب شکوهمند اسلامی: اعلام موجودیت رسمی و علنی، «مجمع احیاء تفکرات شیعی» در سطح دانشگاه و شهر مشهد و مدیریت و تشکیل کلاسهای عقیدتی برای جوانان مشهدی.
– عضو شورای انقلابی تزکیه در دانشگاه.
– عضو شورای اولیه هفت نفره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان خراسان.
– عضو شورای اولیه حزب جمهوری اسلامی در خراسان بهمراه بزرگانی همچون شهید هاشمینژاد، شهید کامیاب و آیت الله واعظ طبسی و… .
– تشکیل جلسات مناظره وگفتگوی اعتقادی- سیاسی و جلسات آزاد پرسش و پاسخ با نمایندگان گروههای انحرافی در سطح شهر و جمعهای دانشگاهی.
– ادامه افشاگری در مورد اندیشههای التقاطی منافقین.
– سخنرانیهای متعدد اعتقادی – سیاسی در تهران، مشهد و قم که ابتدا بیشتر در دانشگاه و فضاهای دانشجویی صورت میپذیرفت و همزمان با کاندیداتوری شهید و انتخاب به عنوان نماینده مردم مشهد در مجلس، کمکم به شکل گستردهای در میان مردم انقلابی دیگر شهرهای استان خراسان و کشور گسترش یافت که حدود ۴۰۰ ساعت از نوارهای آن جلسات توسط دوستان شهید جمع آوری شده است.
– نقد نظرات، تفکر و خط مشی سیاسی و مذهبی بنیصدر.
این مساله به صورتی بود که مدتها پیش از مطرح شدن بنی صدر به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، انحراف بنیصدر از خط امام برای شهید دیالمه محرز شده بود و این در حالی بود که بسیاری از بزرگان کشور و انقلاب در ردههای مختلف از بنیصدر حمایت میکردند.
– تشکیل گروه مطالعه مدارک، بر ضد بنیصدر و کشف مدارک فراوان و نشر آن برای اشکار نمودن چهره واقعی بنیصدر از ابتدای اتقلاب.
– شکلدهی تحصن اعتراضآمیز دانشجویی در مقابل روزنامه انقلاب اسلامی در تهران.
– شرکت در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و حمایت علمای برجسته مشهد از وی و انتخاب ایشان از سوی مردم به عنوان نماینده مردم مشهد.
– عضو هیئت رئیسه سنی مجلس ، به علت سن کم.
– ریاست کمسیون شوراها در مجلس شورای اسلامی.
– تلاش برای ارائه مدارک عدم کفایت سیاسی بنیصدر به مجلس با همکاری برخی از نمایندگان و موفقیت در این امر.
– شهادت در حادثه خونین بمبگذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی.
تبیین تبیین جهان
با انتشار اوّلین کتابهای جدید ایدئولوژیک منافقین تحت عنوان «تبیین جهان» نوشته مسعود رجوی، شهید دیالمه نیز سلسله سخنرانیهای نقّادانه خود را با عنوان «تبیینِ تبیین جهان» در آمفیتئاتر رازی دانشگاه پزشکی مشهد، آغاز کرد که از همان ابتدا با تهدیدهای منافقین روبرو شد. او قبل از شروع اولین جلسه که با تهدید به ترور توسط منافقین مواجه شده بود، به امید آگاهی بخشی به جوانان و دانشجویان، بدون توجه به این تهدیدات، رسالت افشاگرانه خود را نسبت به خط التقاط، پرشورتر از قبل دنبال نمود و در آغاز کلام خطاب به تهدیدکنندگان گفت: «از چنین پیامی که شما دادید و این لیاقت را در خودم نمیدیدم، بسیار خرسندم!… مگر زمانیکه شما در چهره گروههای مختلف آنهایی که حیات و هستی حوزههای علمیه ما به آنها بستگیداشت، بهزعم خود از سر راه برداشتید، درد شما درمان شد؟ … و آیا هنوز برای شما روشن نشده است که هرچه شما بیشتر و بیشتر در این مسیر حرکت کنید، برننگتان افزوده میشود؟ … و تاسفم برای شماست که الان صدای مرا میشنوید و تاسف بیشترم برای سرانتان که هنوز عبرت نگرفتهاند.»
به نقل از دوستان و همراهان شهید و نوار اولین جلسه «تبیینِ تبیین جهان»
نعل وارونه!
شهید دیالمه در روز ۱۵/۱۲/۵۹ یعنی فردای روز سخنرانی بنیصدر در دانشگاه تهران و برپایی غائله ۱۴اسفند، در مهدیه تهران در میان جمعیتی که به شدت نسبت به آن شهید ابراز احساسات می کرد در سخنرانی خود با عنوان «مصدق از حمایت تا خیانت» گفت: « … دستهایی در کارند تا وحدت ابوموسی اشعری را به جای وحدت علی علیهالسلام به مردم قالب کنند. این بود که بر آن شدم تا مطالبی را در کمال اختصار با شما در میان بگذارم. برادران در لحظات بسیار حساس و خطرناکی قرار گرفتهایم، حساس و خطرناک همچون میدانهایی از مواد منفجره که با جرقهای کوچک آتش میگیرند و شیاطین برآنند تا با ژستهای آزادیخواهانه قلابی تا آنجا که میتوانند بر میزان شعلهوری محیط بیفزایند،… اما آنچه که ما از ابتدای انقلاب فاقد آن بودیم و چوب آن را میخوریم این است که افراد را درست نمیشناختیم و آگاهی از مواضع آنان نداشتیم و همین امر باعث شد که اسلامشناسان اروپایی بر مبنای آزادیهای غلط غربی آنچه را خواستند به خورد این ملت دادند و سعی نمودند مسلمانان مؤمن را با برچسب های گوناگون از میدان بهدر نمایند.
میدانید چماقداری از ما و اسلام نبود، ما بهعنوان مسلمان استدلال و منطق داریم، چماقداری از آن نیروهای چپ و راستی برای فرود آوردن چماقشان بر سر این ملت فراهم آورند ظاهرا خود را ضد چماق معرفی کردند و الاّ چه زمانی ما حرف حساب را نشنیدهایم؟ چه زمانی از «بحث آزاد» فرار کردهایم که امروز آنها به خود اجازه میدهند فریاد برآورند که ما اهل بحث آزادیم و بقیه زور میگویند. اگر بنده و شما آگاه باشیم خوب میفهمیم که چرا اینگونه میگویند و عمل میکنند، چرا یکباره اسامی نیروهای مرتجع داخلی و خارجی عوض میشود و میشوند انقلابی!! پیشتاز! مجاهد! مبارز! پیشگام؟! و در مقابل همه نیروهایی که در این سمت قرار دادند و حرکت را ایجاد کردهاند، میشوند نیروهای مرتجع، انحصارطلب و دُگم و از این قبیل، این همان شیوه همیشگی و مرسوم تاریخ است که اصطلاحا معروف است به «نعل وارونه» …. سالیان درازی است که برای ممالک اسلامی طراحی کردهاند و برنامههای آن توسط صهیونیسم بینالملل مدون گردیده است، خطرناکترین آنها حرکتی است که بهوسیله مستشرقین درجوامع اسلامی ایجاد گردیده تا اسلام را آنگونه که مایلند معرفی نمایند و شرایطی را فراهم کنند که محتوای اسلام از دست رفته و تنها اسمی از آن بر جای بماند، به همین منظور متخصصین جامعه شناسی وعلوم اجتماعی و اقتصاد اسلامی! و اسلام شناسی! ساختند و به جامعه های ما روانه کردند تا در ذهن ما از اسلام، یک فرهنگ ، یک انقلاب، یک تمدن بسازند و تا آنجا پیش آمدند که امروز در ذهن اکثریت نسل جوان ما اسلام نه به عنوان یک دین الهی و رهبری اش نه به عنوان یک رهبری الهی، که اسلام به عنوان یک تمدن و پیامبر به عنوان یک انقلابی ترسیم گردیده است. پیامبر می شود انقلابی تا در قدمهای بعدی بتوانند او را در کنار چهگوارا، مارکس و انگلس قرار دهند و ظهور اسلام حرکتی بشود همچون انقلاب اکتبر و انقلاب فرانسه و چهرههای اسلامی از علی علیهالسلام گرفته تا فاطمه سلاماللهعلیها و زینب و ابوذر و سلمان و … هر یک به نوعی تغییر یابند. صهیونیسم بینالملل برای پیادهنمودن طرحهای خود سازمانها و گروههای مرموزی را تشکیل داده که یکی از آنها در تحقق بخشیدن به آرمانهای صهیونیسم لژهای فراماسونری است … و مردم ما اصلا آگاهی نداشتهاند که اینها کی هستند.»
بعد از این سخنرانی کم کم شعار « بنیصدر ، دیالمه، بحث آزاد پیش همه » زبانزد بسیاری از جوانان مسلمان شد و بر برخی دیوارهای شهرهای تهران و مشهد نیز نقش بست. بنیصدر که تبلیغات بحث آزادش بسیار فراگیر شده بود با توجه به شناختی که نسبت به این جوان برومند مکتب تشیع و «هشام زمانه» داشت صلاح ندانست خود را درگیر چنین بحثی کند. با نخست وزیری شهید رجایی و شناخت او نسبت به دیالمه، شهید رجایی او را به عنوان اولین گزینه برای پست وزارت خارجه در نظر گرفته بود؛ چرا که او ضمن تحصیلات دانشگاهی و حوزوی مسلط به زبانهای انگلیسی و عربی نیز بود و تا حدودی با زبان فرانسه نیز آشنایی داشت. شهید دیالمه پس از این پیشنهاد شهید رجایی مطلب را با دوستان و شاگردانش در میان گذاشت و در نهایت تصمیم گرفت آن را نپذیرد؛ چرا که قبول این پیشنهاد او را از فعالیتهای فرهنگیاش این بار به عنوان نماینده مردم و در جهت آگاه ساختن مردم باز میداشت.
در مجلس نیز با توجه به حساسیت امور شوراها و مانور گروههای مختلف درمورد آن و آگاهیهای شهید در مورد آن، در کمیسیون مربوط به امور شوراها به فعالیت پرداخت.
به نقل از دوستان
خاطرهای از پدر شهید
قبل از انقلاب، یک انجمن اسلامی پزشکان داشتیم که در این انجمن – مخفیانه البته بود- هر پانزده روزی در منزل یکی از دوستان، همه جمع میشدیم. حضرت آیتالله مطهری تشریف میآوردند. گرداننده ایشان بودند. مسائل مذهبی مطرح میشد و ضمناً اطلاعاتی از اوضاع و احوال که داشتند، برای ما، جریانها را بیان میکردند. بنده در این جلسات انجمن اسلامی محرمانهمون، این فرزندم را با خودم میبردم که خیلی جالب براش شده بود. مخصوصاً حضرت آیتالله خامنهای و حضرت آیتالله مطهری خیلی به ایشان علاقه پیدا کرده بود[ند] و در جلسات غیر از این جلسه ما هم ایشان میرفت پیش آقایان. بعد، آیتالله بهشتی در سخنرانیها و مطالبی که بیان میکردند خیلی براش جالب شده بود که تا حتی اوایل انقلاب هم که مجمعی تشکیل داده بودند در پامنار، در آن هم شرکت میکرد و خیلی مورد توجه آیتالله بهشتی هم قرار گرفته بود و اینها بیشتر در جلساتی که حضرت آیتالله مطهری و حضرت آیتالله دکتر بهشتی بودند ایشان دیگه … .
خاطرهای از آقای توکلی
حزب جمهوری اسلامی یک مشی خیلی زیبایی داشت و آن این بود که ضمن اعتقاد جدی به کار تشکیلاتی، تعلق سازمانی را تقویت نمیکرد، به همه احترام میگذاشت، ولی تلاش نمیکرد تشخیص حزبی را در مجلس تقویت کند… در همین ایام حزب به ابتکاری دست زد، جلسه بزرگی باحضور اعضای خود و طرفدارانش در مجلس، در زیرزمین مدرسه رفاه تشکیل داد. تعداد افراد شرکت کننده حدود هفتاد نفر بودند. این جلسه در پخته کردن نظرات و سنجیده شدن چشماندازها خیلی موثر بود… چون تفاهم نیروهای اصلی و مردمی بالا بود و سازمان ها و احزاب دیگر نقش برجستهای نداشتند، در میان ما نقش بعضی عناصر خیلی برجسته بود مثلا مرحوم آیت که واقعا آدم خبرهای بود، دکترای حقوق داشت و روی مشروطه خیلی کار کرده بود، قواعد مجلس را میدانست، در تدوین آئین نامه شرکت داشت و به نحو احسن از اختیارات نمایندگی استفاده میکرد. در این بین دسته های کوچک موثری هم بودند مثل شهید دیالمه که عدهای دور ایشان بودند و کارهای قدرتمندانهای میکردند و غصه ناهماهنگی با حزب و دیگر جاها را نداشتند.
خاطرهای از آقای مرادزاده
قرار بود آن روز شهید رجائی بعنوان نخستوزیر بنیصدر از مجلس رأی اعتماد بگیرد. بنیصدر خیلی مقاومت کرده بود تا بتواند جلو نخستوزیری شهید رجائی را بگیرد ولی آن روز به دلیل فشار مدیریت ارشد کشور و مردم، مجبور شده بود رجائی را بعنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کند. صبح زود بههمراه یکی از دوستان به مجلس شورای اسلامی رفتم. تا شاید بتوانم بهعنوان تماشاگر ناظر سخنان موافق و مخالف این رأی اعتماد باشم. برای گرفتن کارت در صف ایستاده بودم. مرحوم دکتر دیالمه نماینده مشهد، که در آن روزها سخنرانیهای تند و داغی علیه بنیصدر میکرد و چند نوار سخنرانیش به دستم رسیده بود، دیدم؛ که وارد شد. جوانی بود خوشسیما و مصمم. صدایش کردم. به کنار صف آمد. با وی احوالپرسیس کردم و گفتم که از حامیان وی در بوشهر هستم و آمدهام تا در جلسه علنی مجلس شرکت نمایم. با کمال تواضع کارتی را به من داد و با همین کارت در جایگاه تماشاچیان حاضر شدم و آن روز را به پای سخنان تند مخالفین و موافقین این رای اعتماد نشستم و چون امام(ره) از حامیان سرسخت ایشان بود وی در آن روز رأی اعتماد گرفت و نخستوزیر شد.
واقعه هفتم تیر و شهدای مجلس شورای اسلامی
یک روز پس از سوءقصد به جان آیت ا… خامنهای در ششم تیر ماه ۱۳۶۰، در ساعت ۲۰ و۳۰ دقیقه شامگاه روز یکشنبه هفتم تیر ماه ۱۳۶۰، جلسهای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران برگزار شد.
نوای ملکوتی قرآن کریم در فضای سالن طنین انداخته بود و صالحان را بشارت تحقق وعدهی الهی میداد. پس از پایان قرائت قرآن کریم و اعلام برنامه، آیت الله بهشتی آغاز سخن نمود. بحث دربارهی تورم بود، اما عدهای از اعضا خواسته بودند که راجع به انتخابات ریاستجمهوری نیز صحبت شود. دکتر بهشتی سخنانش را با این جملات آغاز کرد:
«ما بار دیگر نباید اجازه دهیم، استعمارگران برای ما مهرهسازی کنند و سرنوشت مردم ما را بهبازی بگیرند. تلاشکنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را بهبازی نمیگیرند، انتخاب شوند.»
این کلمات که از لبان حقگوی ایشان بیرون تراوید. ناگهان برقی جهید و نوری خیرهکننده و صدایی مهیب برخاست و در کمتر از یک ثانیه، از سالن جلسات حزب جمهوری اسلامی جز تلی از خاک چیزی نماند.
وضعیت کشور پس از این حادثه خیلی سخت بود. مجلس در مرز سقوط از نظر عدد قانونی قرار گرفت. رئیس شورای عالی قضایی، دکتر بهشتی به شهادت رسیده بود و شورای ریاست جمهوری که پس از عزل بنیصدر تشکیل شد نیز مهمترین عضوش را از دست داد. چهار عضو فعال کابینه و چند تن معاون وزیر هم در میان آنان بودند. حزب جمهوری که محور تنظیم امور کشور بود، هفت عضو شورای مرکزی و دبیرکلش را در یک لحظه از دست داده بود. شورای عالی دفاع، با عزل رئیس جمهور، شهادت دکتر چمران، دکتر بهشتی و نیز با وضعیت جسمانی آیت ا… خامنهای حال و روز خوبی نداشت.
انفجار دفتر مرکزی جمهوری اسلامی در تهران و شهادت ۷۲ تن از برجستگان و نیروهای لایق و کارآمد انقلاب، عکسالعمل استکبار جهانی و عوامل داخل آنها در قبال برکناری بنیصدر و حذف ضد انقلاب از صحنه سیاسی کشور توسط مسئولین نظام اسلامی بود. عامل بمبگذاری، منافق نفوذی به نام محمّدرضا کلاهی بود که خود جزء نیروهای خدماتی حزب بهحساب میآمد و پس از انفجار موفق به فرار گردید و راهی فرانسه شد. عوامل این حادثه بزرگ معتقد بودند که در اثر کشتار مسئولان عالی رتبه، اوضاع کشور به هم میریزد و انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت.
اما با امداد الهی و با حضور معدود مردان سیاسی در کنار رهبر انقلاب، اوضاع سیاسی کشور دوباره کمی سامان گرفت و این روز به خاطر شهید بهشتی، مرد شماره اول پس از رهبر انقلاب که رئیس قوه قضائیه بود، روز قضائیه نامگذاری شد.
۱۳۹۸/۰۵/۱۴
۱۳۹۸/۰۵/۰۲
۱۳۹۸/۰۴/۳۱
۱۳۹۸/۰۴/۲۵
مدیر مسئول :
میثم جعفری
09132624539
پشتیبانی فنی :
محسن صباحی
09139627106
ایمیل سایت :
فاکس :
03154312370
با سلام و احترام
از شما مدیر گرامی دعوت میکنم از وب سایت ما و قالب های زیبا وحرفه ای برای وب سایت های خبری و تحلیلی ،شرکتی،تفریحی و.. دیدن نمایید. حرفه ای ترین قالب ها و ابزارهای وردپرسی رو می تونید در اینجا مشاهده و دریافت کنید.
گروه وردپرس پارسی
http://www.wpparsi.ir
ممنون میثم خیلی قشنگ بود،خداخیرت بده،