جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
Next article
با انجام عملیات کاوش و تأسیس موزه در اریسمان، سایت باستانی اریسمان احیاء می شود
Previous article
ضمن عرض تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) به همه هموطنان عزیز و همچنین برای گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ رحمت الله جعفری که در حقیقت پایه گذار اولین جلسات عزای حضرت زهرا (س) در منطقه بادرود بودند، به همین جهت سعی شده که در این نوشتار به نمونه هایی از مراتب عشق و دلدادگی خالصانه مرحوم حاج آقای جعفری به حضرت زهرا (س) اشاره و تقدیم شما خوانندگان گرامی گردد با این توضیح که بندهای اول تا هفتم این مطلب برگرفته از دست نوشته های یار دیرین آن مرحوم یعنی جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسن دهشیری در وبلاگ شخصی ایشان می باشد و بند هشتم آن نیز مستقیماً از زبان یکی از فرزندان مرحوم حاج آقای جعفری نقل شده که همه این موارد را عیناً و بی کم و کاست تقدیم شما خوانندگان گرامی می نماییم:
۱- اولین کسی که در منطقه ی بادرود به برپایی عزاداری برای حضرت فاطمه (س) اقدام کرد ایشان بود . همه ساله چند شب پی در پی جلسه ای را در منزل خود ترتیب می داد تا برای آن بانوی بزرگوار اقامه ی عزا صورت پذیرد .
۲- بیش ترین ذکر جاری بر زبانش «یا زهرا» بود. در هنگام بیماری ، سلامت ، مسافرت ، درس ، مطالعه ، کار و کوشش ، در میان جمع و به صورت انفرادی مرتب از او این ذکر شنیده می شد .
۳- بار های بار می گفت دوست دارم در مکانی خلوت و به دور از چشم دیگران تا آن اندازه که توان دارم بر مظلومیت فاطمه (س) گریه کنم تا دلم آرام بگیرد .
۴- مطالب فراوان و نکته هایی ناب در خصوص حضرت زهرا (س) جمع آوری نموده و پیوسته آرزو می کرد تا زمینه ی چاپ و نشر آن ها فراهم گردد .
۵- در سفری که به مشهدالرضا (ع) داشتند ، در حرم امام به ایشان متوسل شدند تا بتوانند نکاتی را از سوره ی کوثر – که در مورد حضرت زهرا (س) است – استخراج نماید. به برکت این توسل این مهم به سرانجام خوبی می رسد که بعد ها به کتاب «فاطمه تجلی قرآن» تبدیل و به دست چاپ سپرده می شود .
۶- یکی از بستگان نزدیک آن مرحوم گفتند : در شبی از شب ها که ایشان تنها در منزل بودند صدای گریه ی بلند همراه با ناله های جان سوزش را از اتاق منزل شنیدم . بانگرانی گوشه ی در را – بدون این که متوجه حضورم بشود – باز کردم ، دیدم او مشغول گوش دادن به روضه ی حضرت زهرا(س) از طریق ضبط صوت است و بر مظلومیت دختر پیامبر می گرید .
۷- عشق و علاقه ی فراوان معظم له به اهل بیت بود که ایشان را واداشت تا وصیت کند قبل از دفن بر جنازه اش زیارت عاشورا خوانده شود و در ایام فاطمیه ، سه شب عزاداری در منزل یا در مکان فاطمیه توسط بازماندگان صورت پذیرد.
۸- خاطره ای از حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن دهشیری (یار دیرین مرحوم): در بیش از ۱۰ سال پیش و در یکی از سفرهایی که به همراه مرحوم حاج آقای جعفری و برای ادامه همکاری با حاج آقای قرائتی در نگارش کتاب تفسیر نور (قرآن) ایشان عازم تهران شده بودیم، فرصتی دست داد که در ظهر یکی از روزها و هنگام اقامه نماز، خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شده و نماز جماعت ظهر و عصر را پشت سر معظم له اقتدا نماییم و بعد از خواندن نماز خدمت ایشان رسیده و هر دو نفر دست مبارک ایشان را بوسیدیم و هنوز دست آقای جعفری در دست مبارک معظم له بود که آقای جعفری از ایشان برای شفای فرزند بیمارش درخواست و طلب دعا کردند که رهبر بزرگوار هم بلافاصله این درخواست را اجابت و از درگاه خداوند منان برای شفای فرزند وی دعا نمودند و سپس اقای جعفری هم خطاب به مقام معظم رهبری ماجرای خواب عجیب چند وقت قبل خود را برای ایشان تعریف کرده و گفتند: «حضرت زهرا (س) سه مرتبه به من فرمودند که سلام مرا به فرزندم سید علی برسان!» و رهبر فرزانه انقلاب هم در پاسخ به ایشان گفتند که «این از صفای باطن و خلوص خود شماست و ما کاره ای نیستیم!».
روحش شاد و با اهل بیت(ع) محشور باد . آمین!
۱۳۹۸/۰۵/۱۴
۱۳۹۸/۰۵/۱۴
۱۳۹۸/۰۵/۰۸
۱۳۹۸/۰۵/۰۸
مدیر مسئول :
میثم جعفری
09132624539
پشتیبانی فنی :
محسن صباحی
09139627106
ایمیل سایت :
فاکس :
03154312370
به نام خدای خوبیها
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ رحمت الله جعفری در گرانبهایی بودند که ناشناخته از بین ما پرکشیدند وشاید بزرگترین عامل عدم شناخته شدن این عالم فرزانه بومی بودنشان بود زیزا ما عادت داریم چشم بر داشته های خویشتن ببندیم ودر حسرت دیگران بمانیم اما این فرصت را مقتنم می شمارم وبا خلوص دل می گویم اریسمان ما با صفا واریسمانی های ما با کمالات فراوانند منتها باید چشم دل گشود وبی کینه نگریست قصد ندارم از یار سفرکرده بگویم چون نه خودرا دراین حد واندازه مبینم ونه زبان الکن ما قادر به این امر است باشد مرور زمان به ماخواهد چشاند تلخی عدم شناختمان را . باری جعفری رفت واز اوخاطره ها ودرس هاست که مانده ومی ماند .می خواهم بگویم ایها الناس ،ملت شریف وولایتی اریسمان کهن قدر یار تنها مانده را بدانید وتا فرصت باقی است بشناسید وبشناسانید گوهر داشته تان را. بله شاید متوجه شده باشید منظور چه کسی است منظور نظرم کسی نیست جز یار تنها ، یار یار ازدست داده جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن دهشیری .
باسمه تعالی
کلیدواژه: صاحب+مالک+نهر+آب+وضو
نمایه: وضو از آب نهرها
کد طبقه بندی موضوعی: ۳۵+۶۲۸+۸۸۸
خلاصه سؤال: اگر بدون هماهنگی با مالک آب، اقدام به وضو برای نماز کنیم، آیا وضویمان صحیح است؟
سؤال ۲۱۲۲۶: روستای ما دارای یک جوی آب است. در کنار آن، مسجد جامع قرار دارد و مردم بدون هماهنگی و کسب رضایت صاحب آب (آبیار آن موقع) اقدام به وضو برای نماز ظهر و عصر و مغرب و… می کنند، آیا وضوی آنها صحیح است؟ اگر خیر؟ مردمی که همیشه با آن آب وضو گرفتند چه کنند؟
پاسخ:
اگر از شواهد و قرائن، رضایت صاحب آب برای وضو گرفتن استفاده شود، استفاده از آن مانعی ندارد. بله اگر انسان بداند مالک آب راضی نیست، اکثر فقها تصرف در آن آب را جایز نمی دانند. البته برخی فقها با استفاده از بنای عقلا در این موضوع، (حتی بر فرض عدم رضایت مالک هم)، تصرف در آب را جایز شمرده اند.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
اگر بدون رضایت صاحب آب باشد، حکم آب غصبى را دارد و وضو با آب غصبى صحیح نیست.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
وضو گرفتن از نهرهایى که بناى عقلاء بر جواز تصرف در آنهاست بدون اجازه مالک (حتی در صورتی که مالک صغیره باشد) اگر چه انسان نداند که صاحب آنها راضى است، اشکال ندارد. بلکه حتی اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى کند، یا اینکه انسان بداند که مالک راضى نیست، یا اینکه مالک صغیر یا مجنون باشد، باز هم تصرف جایز است.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ و کوچک جایز است، هرچند انسان نداند صاحبان آنها راضى هستند، امّا اگر صاحب آنها از وضو گرفتن صریحاً نهى کند احتیاط واجب ترک است و اگر مجراى نهر را بدون اجازه صاحبش تغییر داده اند، احتیاط آن است که از آن وضو نگیرند.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
وضو از نهر مذکور اگر چه انسان نداند که صاحب آنها راضی هست اشکال ندارد.
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند موذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای خواهد که به پایش اندرافتد
که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
خدا می داند، ولی …
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد
و نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!
… و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد، روی تخته سیاه قیامت
اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند.
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم.
خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم
و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست، چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است.
و این چنین بود راهش، مرامش
خدا رحمتش کنه
سلام و عرض خسته نباشید
من الان با سایت شما اشنا شدم .فوق العادست …
ضمنا من قسمت نشد مراسم ختم مرحوم باشم اگه ممکنه وصیت نامشونو برام بفرستید .
ممنون موفق باشید .
خدا رحمت کنه شیخ رحمت جعفری